-
پاسخ شرکت معماری 5468796 به مجله گاردین
اوایل ماه جاری، مجله گاردین، مقالهای بحثبرانگیز تحت عنوان "جرم در جامعه: وقتی که طراح یک شهرک مسکونی اشتباه میکند منتشر کرد". مقاله، داستان شهرک Centre Village واقع در شهر وینیپگ کانادا را بازگو میکند. طراحی این مجموعه بر عهده شرکت معماری 5468796 و Cohlmeyer Architecture Limited بود. مقاله به این موضوع پرداخته که چگونه یک نیت والا به جای اینکه به مکانی متناسب با سبک زندگی تبدیل شود؛ مانند آهنربایی عمل میکند که جاذب مواد مخدر و الکل است.
جای تعجب نداشت که شرکت 5468796 با نتیجهگیری مقاله مخالفت کند؛ به همین خاطر نامهای به ویراستار گاردین نوشت تا آن را منتشر کنند. وقتی که گاردین از انتشار نامه خودداری کرد؛ 5468796، حرفهای خود را به عنوان طرف دوم ماجرا از طریق سایت ArchDaily عنوان کرد. در ادامه اظهارات شرکت را میخوانیم.
این مقاله پاسخ ما به مقاله گاردین در رابطه با Centre Village و نظرات و پستهای متعددی است که در هفته گذشته منتشر شدند. ما معتقدیم که مقاله فاقد دقت کافی است و از اینرو اطلاعات زیر را برای شما فراهم کردیم.گاردین طی مقاله و فیلم کوتاهی که به همراهش منتشر کرد؛ چه در عنوان و چه در نتیجهگیری، طراحی و معماری را تنها مقصر ماجرا معرفی کرده است؛ درحالیکه موضوعهای مختلفی تأثیرگذار هستند؛ آن هم در صورتی که این محله با افزایش روزافزون تعداد مهاجران مواجه است.
نویسنده مقاله به اطلاعاتی تکیه کرده که ظاهراً فقط نقلقول بودهاند و با اتکا بر یک سری فرضیه و کلیت، پروژه را ناموفق دانسته و معتقد است که طراح این شهرک شکست خورده است. چنین بیانیهای برای کل دنیای معماری مضر میباشد؛ مقالهای که طراحان را شریک جرم قلمداد میکند.اگرچه ما نمیتوانیم رسماً از موفقیت پروژه صحبت کنیم اما چیزی که میتوانیم به شما بگوییم این است که مشاهدات ما و ارتباطات مستقیمی که طی چند سال گذشته با ساکنین محله داشتهایم همگی بیانگر نکاتی مثبت بودهاند.
با احترام، نکاتی در مقاله در رابطه با تکلیف ما بیان شده که صحت ندارند. هرگاه پروژهای به ما محول میشود؛ ما وظیفه خود میدانیم که در رابطه با شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و بافت فیزیکی منطقه تحقیق کنیم. در رابطه با پروژه Centre Village نیز کوتاهی نکردیم. قبل از شروع طراحی، یک دوره دو ساله را صرف مطالعه شرایط این منطقه کردیم. درک بافت و طراحی متناسب با اهداف پروژه همواره در ذهن گروه طراحی ما بوده است.ما برای تکمیل اطلاعات خود در رابطه با شرایط مختلف Centre Village از تجارب شخصی ساسا رادولویک بهره بردیم. رادولویک از مؤسسین و طراحان شرکت است که خانوادهاش در سال 1996، بعد از جنگ یوگسلاوی سابق و آوارگی به وینیپگ مهاجرت کردند. ساسا، این شهر را مکانی مهماننواز میشمارد که محیطی امن و کارا برای آوارهها و مهاجران فراهم میکند و تیم طراحی واقعاً به این موضوع توجه کرده است.
شهرک Centre Village از 25 ساختمان سه طبقه دیواربهدیوار تشکیل شده است. ما موقع مطالعه استراتژیهای ساختمانسازی شهر متوجه شدیم که طبق اصول بومی دلیلی وجود ندارد که طراحی به نقطهای برای آزمایش یا نوآوری تبدیل شود. از این جهت ما تصمیم گرفتیم کانسپتی را دنبال کنیم که اخیراً شرکت Cohlmeyer اجرا کرده بود؛ طرحی که محیطی امن و مطلوب خلق کرده است. طرح مجموعه بهگونهای است که ورودی همه ساختمانها داخل یک حیاط باز میشوند تا موجب برقراری ارتباط بین افراد و شناخت یکدیگر گردد؛ همچنین باعث شده که تعداد و اندازه پنجرهها افزایش پیدا کند تا خانوادهها بتوانند محله را زیر نظر داشته باشند؛ درحالی که نور طبیعی را به درون سوئیتها هدایت میکنند. از دیگر ویژگیهای طرح این است که مقدار فضایی را که در اختیار خانوادهها قرار داده به حداکثر رسانده تا در صورت نیاز با حذف راهروهای داخلی، سایز خانههایشان را افزایش دهند و این امتیاز ویژهای برای خانوادههای با درآمد کم است. مساحت واحدها با موارد مشابه در نقاط مختلف دنیا قابلمقایسه است و برای خانوادههای مختلف صرفنظر از سطح درآمد متناسب میباشد. یکی از اشتباهات مقاله این است که بیان کرده هر واحد دارای 4 اتاقخواب و مجموعاً 875 فوت مربع مساحت است اما در حقیقت، زیربنا هر واحد، 975 فوت مربع میباشد.
مشکلاتی که شهر با آنها مواجه است و در مقاله ذکر شدهاند ناشی از مجموعهای از کوتاهیها است مانند نقص در خدمات اجتماعی، تنوع و چندگانگی جمعیت، برنامهها و مدیریتهای درازمدت و خدمات پلیس شهر. معماری هم فقط عاملی است که در کنار بهبود همه این شرایط میتواند به تغییر اوضاع کمک کند.
حالا بیایید به نظر ساکنین این محله در واکنش به مقاله که در صفحه فیسبوک بیل میلار منتشر شدند؛ نگاهی بیاندازیم.
"این مقاله به دلایل مختلفی اشتباه است؛ هم از نظر جزئیات و هم از نظر محتوا. من میخواستم این مسئله را نادیده بگیرم و بگذارم که کمرنگ شود. اما این مقاله بهقدری در رسانههای اجتماعی سروصدا راه انداخته که بهتر دیدم کمی شفافسازی کنم.
بله، در سال 2006 یک سری بحث داشتیم اما تلاش ما برای ساخت مجموعهای مسکونی و شخصی در Central Park بود که به تازهواردهای مسلمان بفروشیم یا اجاره دهیم. اما بعد از گفتوگوهای اولیه متوجه شدیم که این پروژه شدنی نیست. ما این فکر را رها کرده و به سراغ موضوع دیگری رفتیم. بعد از مدتی پروژه دوباره به جریان افتاد و نتیجهاش شهرکی است که حالا میبینید. این واقعاً پروژهای نیست که ما تصور میکردیم؛ پروسهای کاملاً متفاوت است. من واقعاً هیچ مسئله نگرانکنندهای راجع به این ساختمانها سراغ ندارم.
در مقاله گاردین اشاره شده که Central Park به نوعی به جهان سوم شباهت دارد. باید متذکر شوم که کلمه جهان سوم هیچ ارتباطی با محله و شهرک ندارد بلکه ما این کلمه را برای توصیف Knox و پارک به کار بردیم؛ طرحی که در کلیساها و میدانهای اروپایی و تمام کشورهای جهان سوم مشاهده میکنیم.
Central Park، حالا محلهای انعطافپذیر با کمترین میزان جرائم است. البته ما با مشکلاتی چون مستی مواجهیم که در بهار افزایش و تابستانها کاهش مییابد. این مشکل ماست که آن را با بیشتر محلههای همسایهمان در میان گذاشتهایم.
این محتوا واقعاً مرا آزار داد. توصیف محله برای ساکنین منطقه Knox واقعاً مهم و حیاتی است."قبل و بعد از پروژه Centre Village، تیمهای طراحی 5468796 و Cohlmeyer پروسههای شهرکسازی و ساختمانسازی متعددی را بر عهده گرفتهاند. ما با ساکنین همه این محله ها گفتوگو کردیم و تقریباً تمامی آنها، اوضاع محله را عامل بهبود سبک زندگیشان معرفی کردند.
نظرات