• معماری عصبی: تلفیق نورولوژی و معماری

    طراحی بر روی مغز: تلفیق علوم اعصاب و معماری

    اصطلاح "معماری عصبی" (Neuroarchitecture) ممکن است مانند یک واژه پر سر و صدا در صنعت به نظر برسد ، اما در دنیای فناوری ، علم و طراحی که به سرعت در حال تکامل و تلاقی است ، ایده ای است که شایسته توجه بیشتر است . این رشته در حال رشد ، سختگیری علمی علوم اعصاب را در دنیای طراحی اعمال می کند و می خواهد درک بهتری از درک و تجربه انسان از فضاهای ساخته شده در سطح بیولوژیکی داشته باشد. هدف نهایی ، استخراج یافته هایی است که پس از آن می توانند به طور عملی مورد استفاده قرار گیرند ، و پشتیبانی علمی برای طراحی محیط هایی می کنند که تجربه کاربر را به طور مثبت شکل می دهند.

    تاریخچه نورولوژی و معماری

    مطالعه مدرن معماری مغز و اعصاب این توانایی را دارد که فرمول های مورد نیاز برای طراحی کارآمدتر برای سلامتی و سعادت انسان را فراهم کند. در حالی که مطالعه علمی تأثیر محیط ساخته شده بر روی مغز نسبتاً جدید است ، رابطه اساسی بین ذهن و معماری مورد توجه ذاتی طراحان در طول تاریخ بشر بوده است .
    در حقیقت ، انسان ها هزاران سال است که ناآگاهانه از اصول معماری عصبی استفاده می کنند . داستان Jonas Salk ، سازنده واکسن فلج اطفال ، این نکته را نشان می دهد. پس از سالها تلاش برای یافتن درمان بیماری فلج اطفال در آزمایشگاه خود در پیتسبورگ ، پنسیلوانیا ، سالک تصمیم گرفت به کلیسای سان فرانچسکو د آسیسی ، صومعه ای در قرن 13 فرانسیسکان پناهنده شود. او در این اقامتگاه ساکت و آرام بود که فکر خود را پاک کرد و درمان بیماری فلج اطفال را کشف کرد. سالک یافته عظیم خود را به محیط پیرامونی خود - صومعه - و طراحی آن نسبت داد.

    چرا معماری مغز و اعصاب مهم است

    Neurarchitecture  به دنبال پاسخ به سوالاتی است که می توانند تأثیرات مثبتی بر سلامت انسان و تجربه انسانی در مقیاس وسیع داشته باشند. با گسترش تحقیقات ، ممکن است بتوانیم درک علمی بیشتری داشته باشیم ، به عنوان مثال ، انواع فضاهای یادگیری را برای کودکان در دوره ابتدایی به حداکثر می رساند ، بهترین بهبودی برای بیماران در بیمارستان یا نیازهای افراد مبتلا به آلزایمر یا اوتیسم را پشتیبانی می کند . کاربرد نورولوژی و علوم اعصاب در معماری از این جهت بی نظیر است که ابزارها و فناوری علمی را در اختیار شما قرار می دهد. برای مطالعه رابطه بین انسان و محیط ساخته شده مورد نیاز است. با این درک روزافزون از چگونگی واکنش انسان در برابر محرک های محیطی در فضاهای ساخته شده ، یافته های موجود در معماری عصبی به طور فزاینده ای از استراتژی ها و تصمیمات طراحی مطلع می شوند.

    محل تلاقی فناوری

    فناوری نقشی اساسی در آینده معماری عصبی دارد. فناوری های پیشرو در علوم اعصاب ، از جمله تکنیک های نظارت بر انسان و واقعیت مجازی شنیداری و دیداری ، متناسب با بسیاری از اهداف معماری اقتباس شده است. محققان اکنون می توانند فعالیت مغز را مطالعه کنند زیرا افراد با اجزای سازنده محیط تعامل برقرار می کنند. کلاه های الکترود پوشیدنی روشی را برای نظارت بر آنچه در مغز جریان دارد فراهم می کند و داده ها را به صورت بی سیم به رایانه منتقل می کند.  هنگامی که با داده های فیزیولوژیکی مانند ضربان قلب ترکیب می شود ، این یافته ها اطلاعاتی در مورد وضعیت روانی فرد ، سطح استرس و مکانیسم های یادگیری در هنگام تعامل با فضا نشان می دهد.
    این بینش ها برای درک عمیق تری از چگونگی تأثیر یک محیط بر نگرانی هایی مانند سلامتی ، بهره وری ، خلاقیت ، تمرکز و احساس امنیت بسیار مهم است. مکمل این روش های نظارت بر انسان ، استفاده از واقعیت مجازی در معماری ابزاری را برای آزمایش رویکردهای طراحی جدید و جمع آوری داده های عینی ارائه می دهد . با گسترش سریع این رشته ، ما همچنان خواهیم دید که فناوری به عنوان ابزاری کلیدی برای تقویت روش مبتنی بر شواهد نورو معماری و ترجمه به استراتژی های طراحی عملی عمل می کند.

    از آزمایشگاه تا ساختمان معماری

    نورومعماری (Neuroarchitecture) خود را در تقاطع زمینه های علمی متمایز می بیند و به همین ترتیب، برای موفقیت خواستار همکاری های بین رشته ای است . به منظور استفاده از پتانسیل معماری عصبی، تحقیقات باید در مورد پروژه های دنیای واقعی اعمال شود . به عنوان مثال ، در حالی که طراحی اکثر اتاق ها به شکل مستطیل است، اما تحقیقات انجام شده با استفاده از واقعیت مجازی نشان داده است که بیشتر افراد در اتاق هایی با لبه های منحنی و نه لبه های زاویه دار احساس بهتری دارند. این ترجمه علم با روشی مبتنی بر شواهد برای پیشرفت در زمینه ایجاد فضاهایی مجهزتر که متناسب با دنیای مدرن ما باشد و نیازهای متنوع آن را برآورده کند بسیار مهم است.

    طراحی آینده

    هرچه مطالعه معماری مغز و اعصاب قویتر شود و بهترین روشهای مبتنی بر شواهد را محکم کند ، زمینه طراحی برای دستیابی به هدف اصلی خود یعنی ایجاد فضاهایی که نتایج انسانی و محیطی را بهبود می بخشد ، مجهزتر خواهد شد. داده های مورد استفاده برای اطلاع از طراحی آینده دیگر نیازی به رویکرد گذشته نگر از ماکت ها یا نظرسنجی های پس از طراحی ندارند. درعوض ، جهانی را تصور کنید که در آن طراحان می توانند اطلاعات مربوط به بافت و عملکرد مورد نظر یک ساختمان را با دانش در مورد ذهن انسان برای به حداکثر رساندن سود و رفاه کاربر ترکیب کنند. دکتر حوا ادلشتاین ، نورولوژیست ، معمار ، انسان شناس و یک لیدر برجسته در این زمینهآینده را اینگونه می بیند و همچنین با بیان اینکه "در طی چند سال ، بدون داشتن آنچه از آزمایشگاه های تجربیات انسانی آموخته ایم، نمی توان یک ساختمان یا یک شهر را برنامه ریزی کرد."
    رشته معماری مغز و اعصاب به سرعت در حال جلب توجه است. مطالعه بین رشته ای به طور فزاینده ای زمینه هایی مانند علم ، فناوری ، بهداشت و هنر را به وجود می آورد و استقبال از این تقاطع ما را به آینده معماری و طراحی، جایی که سلامتی و خوشبختی انسان در اولویت قرار دارد ، هدایت می کند.


نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *