-
زمینهای ورزشی رنگارنگ نقاط مختلف دنیا از دید دوربین Ward Roberts
گیرایی رنگ روشن زمینهای بسکتبال، تنیس و والیبال منطقههای فقیرنشین، عکاس نیویورکی Ward Roberts را به نقاط مختلف دنیا کشاند.Roberts در جستوجوی این جعبههای مداد رنگی شهری، تمام دنیا را زیر پا گذاشت.
نخستین بار،Roberts با هدف عکاسی از پارکینگهای هنگکنگ، راهی این دیار شد. در حین انجام این پروژه،Roberts متوجه رابطه عمیق بین زمینهای بسکتبال شهر و فضاهای رنگارنگ شد.
او متوجه شد که بیشتر زمینهای ورزشی رنگارنگ در کنار محلههای کمدرآمد قرار دارند و نقش لندمارک را برای آنها ایفا میکنند.
Roberts، اولین کلکسیون از تصاویر مربوط به زمینهای بازی را تحت عنوان Courts 01 منتشر کرد. سپس راهی جزایر برمودا، هاوایی، نیویورک و ملبورن شد. علاوه بر این، او یواشکی وارد چند زمینبازی خالی دیگر هم شد تا کلکسیونی کامل ارائه دهد.
Editions، این عکسها را در کتابی تحت عنوان Courts 02 منتشر کرد.
Roberts در مورد این پروژه میگوید: اولین عکس زمین ورزشی را در سال ۲۰۰۷ گرفتم. در آن زمان، مشغول عکاسی از یک سری پارکینگ خالی بودم. من میخواستم؛ یک کلکسیون متعلق به عکاس آلمانی Carsten Meier را بازآفرینی کنم. سعی میکردم که متوجه شوم او چگونه این کار را انجام داده و من چگونه میتوانم آن را تکرار کنم. تجربه خیلی خوبی بود؛ یادگیری از طریق تقلید.
در حین انجام این پروژه، از یک زمین ورزشی بسکتبال هنگکنگی عکس گرفتم. احساس کردم که با این عکس، ارتباطی قویتر برقرار کرده ام تا با عکس پارکینگها زیرا در گذشته خیلی ورزش میکردم.
به یاد دارم که بارها و بارها به این عکس نگاه کردم. من نوعی انرژی ذاتی داخل این عکس میدیدم. من نمیدانستم که این انرژی چیست؛ من نمیدانستم که چرا جذب این عکس شدهام اما میدانستم که باید با این عکس، کاری کنم.شاید این کشش به خاطر این بود؛ زمانی که جوانتر بودم؛ بسکتبال و تنیس بازی میکردم و بعد آنها را رها کردم. شاید این یک حسرت یا آرزو بود. بعد این واقعه، به هر کجا که سفر کردم؛ به عکاسی از زمینهای بازی تمایل داشتم.
من میخواستم؛ حس نوستالژیک دوران کودکی و انجام بازی ورزشی با دوستان را زنده کنم. در این لوکیشن ها، خیلی هیجانزده میشدم و میخواستم که بقیه مردم هم این حس را تجربه کنند.
در هنگکنگ از گوگل مپ استفاده کردم تا چند زمینبازی و مسیر رفتن به آنجا را پیدا کنم. بعد با پای پیاده به آنجا میرفتم. بعد مدتی متوجه شدم که بیشتر زمینهای جذاب در کنار آپارتمانهای فقیر قرار دارند؛ پس یافتن این نوع بناها را شروع کردم.
اگر در یک جاده یک مایلی، چند برج مسکونی زیبا و رنگارنگ میدیدم؛ به آنجا میرفتم و به دنبال زمین ورزشی میگشتم. بیشتر این ساختمانها، یک زمین ورزشی داخل زمینبازی یا روی پشتبام خود داشتند که هرکسی میتوانست به آنها راه پیدا کند چون هیچ سیستم امنیتی نداشتند.
من فکر میکنم که زمینهای محلههای فقیرنشین واقعاً رنگارنگ هستند چون این مناطق فقیر و غمگین میباشند. به نظر میرسد که رنگهای روشن میخواهند کاری کنند که این نواحی آنقدر بایر نباشند؛ حداقل چیزی که من دریافت کردم این بود. مناطق ثروتمند خیلی رنگارنگ نیستند.
چند زمین ورزشی شگفتانگیز هم داخل حیاط مدارس بود اما ورود به آنها سخت بود چون سیستم امنیتی مدارس خیلی قوی است. فقط والدین بچهها اجازه ورود داشتند. یواشکی وارد یک یا دو مورد از آنها شدم اما ۱۰ زمین ورزشی خارقالعاده را از دست دادم چون نتوانستم وارد آنها شوم.من میخواستم سری اول عکسها، شاخصی از زمینهای رنگارنگ هنگکنگ باشد؛ یکی آبی، یکی سبز، یکی صورتی، یکی قهوهای، یکی زرد، یکی نارنجی، یکی قرمز،... فقط دو هفته در هنگکنگ عکس گرفتم و کمی عجلهای شد. فرصت یافتن زمینهای بیشتری را نداشتم.
برای بار دوم، در هنگکنگ دو ماه وقت داشتم. پس تصمیم گرفتم که این کلکسیون را کاملتر کنم. وقتم را صرف کشف قسمتهای مختلف شهر، جستوجوی آنلاین و گفتوگو با بومیها کردم.
هر کاری کردم تا این کلکسیون را تا حد ممکن گسترش دهم. من به دنبال تنوع بودم. رنگهای مختلف، معماریهای جذاب یا چشم اندازهای جالب. چیزهای متمایز. چیزهایی که تماشای آنها جذاب باشد.
سری اول عکسها بیشتر درباره معماری بود. در سری دوم شاهد کمی سبزی و گیاه بودیم. اما من دوست داشتم که زمستانها در هنگکنگ عکاسی کنم چون در این زمان، نوعی آلودگی شبیه به مه داخل هوا وجود دارد که نوعی لطافت به عکسها میداد. این آلودگی، کیفیتی شبیه به نقاشی به عکسها هدیه میکرد.من از نظری بصری خیلی تحت تأثیر قرار گرفته بودم. من جذب رنگها شده بودم. دوست داشتم که کارم، بعدی مفهومی داشته باشد اما واقعاً میخواستم که از نظر بصری هم خیلی جذاب باشند. من میخواستم عکسهایی بگیرم که برای تماشا، زیبا باشند؛ پس سعی کردم که هر نکتهای را به خاطر بیاورم و نحوه برقراری تعامل جنبههای مختلف تصاویر را با هم در نظر بگیرم.
عکس زمینهای ورزشی را با استفاده از فرمت مربعی گرفتم چون میخواستم که تمام المانهای یک ترکیب با هم در ارتباط باشند. در این تصاویر میبینیم که چگونه خطوط و اشکال زمینها و رنگ آپارتمانهای پیرامون بهصورت مربعی تقسیم میشوند و یکدیگر را نشان میدهند. این عکسها مانند پازل هستند.
زمینهای ملبورن خیلی زیبا بودند. طرح این زمینهای بازی مبتنی بر طراحی مستطیلی است. ملبورن فاقد معماری بومی است. در این شهر، رد پای هر سبکی، کمی دیده میشود و زمینهای بازی این ردپاها را بازتاب میکنند.
در نیویورک، زمینها از نظر ظاهری چنگی به دل نمیزدند و کثیف بودند پس سعی کردم از موقعیتهای فصلی استفاده و یک المان رنگی به تصاویر اضافه کنم.
از یک زمینبازی در پاییز عکس گرفتم؛ زمانی که برگ درختها، قرمز و رنگارنگ بود و از زمینی دیگر در زمستان عکس گرفتم؛ زمانی که برف، زبالههای روی زمین را پنهان و نمایی تمیز و مینیمال ایجاد کرده بود.
نظرات