-
بیوگرافی و مصاحبه با فرناندو رومرو (Fernando Romero)
فرناندو رومرو (متولد 11 اکتبر 1971) معمار، طراح شهری و فعال حقوق بشر مکزیکی است. در سال 2011 شرکت فرناندو رومرو یعنی " FR-EE"، به خاطر ساخت موزه Soumaya در مکزیکوسیتی معروف شد. او پسر قانونی میلیاردر مکزیکی " Carlos Slim" است.
فرناندو رومرو نوه بزرگ توسعه دهنده مکزیکی، " Alejandro Romero Lesbros" است. کسی که پیشگام در توسعه مناطق تفریحی بخش های زیادی در مکزیک در دهه های 1920، 1930 و 1940 بود. پدربزرگ او " Raúl Romero Erazo" و پدر او " Raúl Romero Zenizo" این کسب و کار خانوادگی را ادامه دادند. او معماری را از سال 1991 تا 1995 در دانشگاه " Iberoamericana" در مکزیکوسیتی فرا گرفت و به عنوان رئیس "جامعه فارغ التحصیلان" خدمت کرد. در سال 2012 به عنوان استاد مدعو در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک سخنرانی کرد. او عضو مؤسسه مکزیکی معماران و " CAMSAM" (اتاق معماران مکزیکی) است.
فرناندو رومر در سال 1995، بعد از فارغ التحصیلی به اداره Rem Koolhaas، دفتر معماری کلان شهر در روتردام هلند (OMA)، پیوست. او در سال 1999 به عنوان رهبر یک پروژه موفق به ثبت خانه موسیقی (Casa da Música) در پورتو پرتغال، واقع در محل میراث جهانی یونسکو شد. این ساختمان نمادین به عنوان محل اختصاصی اجرای هنرهای نمایشی در شهر پورتو به رسمیت شناخته شد. بعد از افتتاح آن در سال 2005، نیویورک تایمز ساختمان را به عنوان " یکی از مهمترین سالن های کنسرت شناخته شده در 100 سال گذشته" معرفی کرد.تأسیس شرکت FR-EE
بعد از بازگشت فرناندو رومرو به مکزیک، استودیو معماری LAR را تأسیس کرد که در سال ۲۰۱۱، نام آن را به FREE تغییر داد. فرناندو رومرو در سال 2000 در مکزیکوسیتی، شرکت FR-EE را تأسیس کرد. کار FR-EE بر پایه تحقیق و مطالعه در مورد بافت و مکان پروژه هاست. پروژه های FR-EE از ایده های متنوعی استقبال می کند که با طراحی راه حل های پایدار، تضمینی برای حیات اقتصادی و یکپارچگی اجتماعی/ زیست محیطی است. کار FR-EE گسترده است و انواع مقیاس ها، برنامه ها و نقاط موفولوژیکی سراسر جهان را شامل میشود.
در طول دهه گذشته، عنوان های کسب شده فرناندو رومرو و FR-EE عبارت بوده اند از: کمک هزینه تحصیلی افتخاری از جانب مؤسسه آمریکایی معماران، جایزه املاک آمریکا (2012)، 50 پیشگام خلاق (2012) توسط کمپانی " Fast"، پیشنهادهای تکان دهنده (2011) توسط کمپانی " Fast"، 50 شخصیت برجسته مکزیک (2011)، جایزه معماران جوان توسط جامعه معماران مکزیک (2009)، Red Dot Award: بهترین بهترین ها (2006).
فرناندو رومرو کارها و سخنرانی های زیادی در سراسر نیم کره به انجام رسانده است.
در سال 2010 دفتر جداگانه ای در شهر نیویورک، برای ارائه تعداد فزاینده ای از پروژه های فرهگی، مذهبی و تجاری در سراسر ایالات متحده، تشکیل داد.در ادامه مطلب، گفتوگوی جذاب با فرناندو رومرو (Fernando Romero) معماری بزرگ از مکزیکوسیتی را میخوانیم.
بهترین لحظه شما در طول روز، چه لحظهای است؟
تقریباً اواسط روز، وقتی که فعالیتهای من تمام شده و تکهای کاغذ برمیدارم و روی کارها و برنامه آن روزم تمرکز میکنم.
چه نوع موسیقی گوش میدهید؟
من موسیقیهای کلامی را دوست ندارم چون تمرکز من را به هم میزنند و آهنگهای الکترونیکی را ترجیح میدهم.
رادیو گوش میدهید؟
نه اصلاً، بخصوص حالا که بدون شنیدن تبلیغات هم میتوان از چیزهای جدید آگاهی یافت.
چگونه از اخبار آگاهی مییابید؟
من صبح زود، یکی از روزنامههای سراسری مکزیک را میخوانم و بعد در طول روز از طریق کامپیوتر یا موبایل اخبار را پیگیری میکنم.
چه کتابهایی روی میز کنار تخت شما پیدا میشوند؟
من بهتازگی خواندن اثری از Bernie Ecclestone را شروع کردهام. داستان آن، مرا جذب کرده و فکر میکنم که تخیلی است.
مجلههای معماری، طراحی یا مد را میخوانید؟
نه واقعاً. من نسبت به محتوای آنها در دهه نود خیلی حساس بودم. زمانی که اروپا بودم و سپس به مکزیک برگشتم؛ احساس کردم باید ارتباطمان را با آنها قطع کرده و متناسب با محیط جدید عمل کنم.
آیا به مدل و نوع پوشش خانمها توجهی دارید؟
به نظرم لباسهای آنها هم میتواند نامحسوس باشد و هم شاهکار. اگر لباس نامحسوسی بپوشند به شاهکار وجود خودشان توجه خواهیم کرد و اگر لباسی شاهکارانه بپوشند؛ این خصلت در آنها دو برابر خواهد شد.
از پوشیدن چه نوع لباسهایی خودداری میکنید؟
من از لباسهای رسمی خوشم نمیآید؛ میدانم که از نظر فیزیکی راحت هستند ولی از نظر فیزیولوژی احساس راحت بودن را از من سلب میکنند.
حیوان خانگی دارید؟
آره، آنها واقعاً مثل بچههای من هستند.
آیا رویا معمار شدن را از کودکی در خود تقویت کردید؟
نه، من اول دوست داشتم مخترع شوم و بعد نویسنده، برای ورود به دانشگاه در رشته ادبیات تقاضا دادم ولی پذیرفته نشدم. زمانی که در هلند زندگی میکردم؛ متوجه علاقه خود به معماری شدم.
کجا روی پروژههایتان کار میکنید؟
خب هرجایی میتواند باشد. من نیاز به وسایلی دارم که باعث ایجاد جرقهای در تخیلات من شوند. معمولاً مواد وسوسهبرانگیزی را جلوی دید خود میچینم تا الهامبخش ایدهای نو به من شوند. همچنین عاشق کار کردن با تیم معماریم هستم.
کدامیک از پروژهها رضایت شما را بیشتر برآورده کرده است؟
پروژه بعدی.
سبک کاریتان را چگونه توصیف میکنید؟
من دوست ندارم که کارهایم حال و هوای یکسانی داشته باشند و سبک خاصی را دنبال کنم. هر پروژهای باید متناسب با محیطش باشد. معماری زبان ترجمه پروژههاست. وقتی میخواهید یک موزه در پاناما بسازید باید ویژگیهای خاص آن منطقه، فرهنگ و تکنولوژیهای در دسترس آنجا، در این ساختمان ظهور کنند.
آیا در مورد مسائل کاری با معمارهایی خارج از شرکتتان مشورت میکنید؟
بله ولی بیشتر دوستان من معمار نیستند؛ یا در دیگر رشتههای هنری فعالیت میکنند و یا تجارتهایی دیگر راهاندازی کردهاند. به هرحال من به یادگیری تجارب آنها علاقهمندم. یکی از صمیمیترین دوستانم که هنرپیشه است؛ طی ساخت موزه Soumaya خیلی به ما کمک کرد. من واقعاً از ده سال دوستی با او لذت میبرم.
کمی در مورد پروژه رویاییتان صحبت کنید؟
از یک طرف آرزوی ساختن استادیومی برای المپیک یا جام جهانی را دارم و از طرف دیگر بهبود شرایط و اوضاع زندگی افرادی که در مناطق محروم زندگی میکنند؛ نهتنها بهبود خانه های خصوصی آنها، بلکه بهبود امکانات تحصیلی، سلامتی و دیگر خدمات، از اینگونه موارد در آمریکای لاتین زیاد دیده میشود که واقعاً نیاز به بهبود و توجه دارند.
آیا طراح یا معماری در گذشته وجود دارد که حس تحسین شما را برانگیزد؟
تنها نامهایی که همگی از آنها یاد میکنند.
و در بین امروزیها؟
من در بین افرادی که در دنیای معماری امروز فعالیت میکنند؛ کسانی را تحسین میکنم که با استفاده از تکنولوژی در حال ساخت جوامع و بهبود شرایط زندگی مردم هستند؛ اما گفتن این سخت است که اگر در آینده به عقب بنگریم؛ بدانیم که واقعاً چه تأثیری روی جوامع گذاشتهاند.
روند تکامل کارتان را چگونه شرح میدهید؟
کامپیوتر، نرمافزارها و دیگر تکنولوژیهای جدید همگی در نوع فکر من در مورد محیطزیست شریک هستند و هنوز هم چیزهای زیادی در مورد نحوه کاربرد ابزار جدید باید بیاموزم.
چه توصیهای برای جوانان دارید؟
اول ببینند؛ کاری که میخواهند انجام دهند تحققپذیر است یا خیر. به خود اعتماد داشته باشید و توانایی خودتان را باور کنید. هر شخصی مسیری پیشرو دارد؛ پس به دنبال میانبر نباشید.
چه نگرانی نسبت به آینده دارید؟
گفتن اینکه در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد؛ سخت است. من دوست ندارم؛ در مورد آینده فکر کنم. هر شخصی یک سری تردیدها و عدم اطمینانها برای خود دارد که در حال یادگیری کنار آمدن با آنهاست.
نظرات