-
مصاحبه با Grege Lyn برنده جایزه دو سالانه شیر طلایی
گرگ لین (متولد ۱۹۶۴) صاحب دفتر گرگ لین فرام (Greg Lynn FORM) است. وی استاد معماری در دانشگاه هنرهای کاربردی وین، استاد استودیو در مدرسه هنر و معماری UCLA و استاد مدعو (Davenport Visiting) در دانشگاه Yale می باشد. او برنده جایزه دو سالانه شیر طلایی در سال 2008 شد. لین در سال ۲۰۱۰ توسط هنرمندان ایالات متحده آمریکا Fellow نامگذاری شد.
لین در اولمستد (Olmsted) شمالی، اوهایو متولد شد و همیشه مدعی بود که من میخواهم یک معمار شوم. او می گوید: هنگامی که دوازده ساله بودم می توانستم نقاشی های خود را بسازم و طرح های آکسونومتریک (axonometric) بکشم. در دبیرستان، شخصی طراحی آموخته بود و در روز اول مدرسه آن ها می دیدند که من می توانم تمام این طرح ها را بسازم. پس شروع به ساخت اجسام عجیبی به شکل شانه های بلند کردم و همچنین سعی کردم آنها را در چشم انداز دووجهی طراحی کنم. من نقاشی را مانند یک نوع ورزش یافتم.
لین با درجه عالی از دانشگاه میامی مدرک معماری و فلسفه را گرفت و مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه پرینستون دریافت کرد. او به خاطر استفاده از طراحی به کمک کامپیوتر برای تولید اشکال بیومورفیک برجسته شده است، در نتیجه پیشنهاد می کند که با استفاده از کامپیوتر، حساب دیفرانسیل و انتگرال میتوان معماری را با شیوه جدیدی اجرا کرد.
لین ایده های خود را برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ به عنوان سردبیر در موضوع ویژه که "آکاردئونی در معماری (Folding in Architecture)" نامیده می شد؛ به تحریر درآورد. در سال ۱۹۹۹ در کتاب خود به نام "روح دادن به فرم" به وسیله بنیاد گراهام، در بخشی از آن سرمایه گذاری کرد. او در این کتاب بر روی استفاده از انیمیشن و نرم افزارهای حرکتی گرافیکی برای طراحی تمرکز کرد. در مجموعه مقالات " چین خوردگی، اندام و حباب" مقاله "حباب، یا چرا ساختمان شناسی در حصار چهار گوشه است و وضعیت جغرافیایی آن یکنواخت است؟" را از هر مجله، دوباره به چاپ رساند. او به خاطر ضرب المثل معروف "معماری حبابی" خود در هفته نامه «برای زبان» نیویورک تایمز روز یکشنبه که اخیراً توسط ویلیام سافیر (William Safire) به چاپ رسیده؛ از محبوبیت زیادی برخوردار شده است.
کتاب اخیر "فرم گرگ لین" به وسیله مارک راپولت (Mark Rappolt) ویرایش شد. این کتاب را لین با همکاری شرکا، دوستان و منتقدانی از جمله: لاس لووگرو (Ross Lovegrove)، جفری کیپنیس (Jeffrey Kipnis)، چریس بنگل (Chris Bangle)، سیلویا لاوین (Sylvia Lavin)، Imaginary Forces، پیتر شرودر (Peter Schröder)، بروس استرلینگ (Peter Schröder)، جی. جی بالارد (J. G. Ballard) نوشته است. او به همراه هانی رشید (Hani Rashid)، جسی رایزر (Jesse Reiser) و استن آلن (Stan Allen) یکی از اولین معلمانی بود که استفاده از فناوری های دیجیتال را برای طراحی و ساخت ساختمان، هنگامی که "بدون کاغذ استودیو" را تدریس می کرد؛ کشف نمود؛ این در حالی بود که برنارد چومی (Tschumi) در دانشگاه تحصیلات تکمیلی کلمبیا مشغول فراگرفتن معماری، برنامه ریزی و حفاظت از آن (GSAPP) در بین سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ بود. او استاد مفاهیم فضایی و کشف در دانشکده معماری زوریخ (ETH) در طی سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ بود.
کلیسای پروتستان نیویورک در کویین (Queens) که با همکاری داگلاس گاروفالو (Douglas Garofalo)، مایکل لنتورف (Michael McInturf) انجام شد و برای تأسیس آن از جان کیو هوانگ (Joon Kyu Whang) کمک گرفته شد، پروژه مقدماتی وی بود که مبتنی بر استفاده از بردارهای نرم افزاری انیمیشن در طراحی بود. وی در مجله تایمز بیان داشته است که در طرح خود از نوآوران قرن ۲۱ در زمینه طراحی و معماری استفاده کرده است.
آخرین کارهای لین، کشف چگونگی ادغام ساختار و فرم با هم به عنوان برخی فرم های بیومورفیک که به طور ذاتی در برابر بار مقاومند می باشد. او اغلب آزمایش های خود را با روش های ساخت به واسطه هوافضا، قایق و صنایع اتومبیل در تأسیسات خود انجام می داد؛ مانند سنگ کریستال بادبان و سالن استراحت طراحان (HSBC) برای طراحی میامی در سال ۲۰۰۹، تأسیس پروژه "حباب در شراب" توسط انجمن Grimaldi در موناکو، تأسیس Predator در سال ۱۹۹۹ در مرکز Wexner، و طراحی پروژه های صنعتی مانند Alessi Tea (چای آلسی) و Coffee Tower (برج قهوه) در سال ۲۰۰۳ و صندلی Vitra Ravioli.
او با همکاری Panelite در کارگاه خود، آجرهای توخالی پلاستیکی به نام Blobwall ساخت و با استفاده از روش upcycling به یک طرح رسید و مواد استفاده شده در اسباب بازی کودکان را به عنوان آجر ساختمانی جهت مبله کردن و ساختن آب نما در موزه هامر (Hammer) به کار برد که ترکیب بندی آن ها به وسیله کامپیوتر انجام می شود و برش آنها به وسیله CNC بوده و در نهایت مونتاژ شده و تبدیل به اجسام یکپارچه می شوند. خانه جنین شامل عناصر داخلی منحنی شکل است و پنجره های ساخته شده از پلاستیک، فایبرگلاس و چوب بوده که ساخت آن ها با استفاده از نرم افزار بوده و کنترل آن توسط ماشین آلات CNC انجام می شود.اکنون با مساحت همراه باشید تا مصاحبه ای با گرگ لین داشته باشیم.
بهترین لحظه در طول روز برای شما چه ساعتی است؟
معمولاً وقتی از خواب بیدار میشوم و یک فنجان قهوه مینوشم. زمان طلوع خورشید که هنوز روز شروع نشده است؛ در این لحظه قوه خلاقیت من بیشتر از هر زمانی کار میکند.
چه نوع کتابهایی روی میز کنار تخت شما پیدا میشوند؟
من روی میز کنار تختم کتابی ندارم چون یک تبلت دارم. از زمانی که از تبلت استفاده میکنم؛ بیشتر از گذشته کتاب میخوانم. برای مثال، داستانهای بامزه Kinda را خواندهام. اخیراً هم کتاب سرگذشت Essex را تمام کردهام. همچنین ماجرای همه زمینلرزههای آمریکا را مطالعه میکنم.
رادیو گوش میدهید؟
بله، در محل کار بهصورت تماموقت رادیو روشن است؛ البته بیشتر امواج رادیو محلی LA را دریافت میکنیم. تا زمان ناهار، آهنگ پخش میکند و بعد آنقدر اخبار میگوید تا آدم را افسرده کند! سپس به آهنگهای شخصی خودم گوش میکند.
اخبار را از کجا به دست میآورید؟
من کل مطالب سایتهای چون Huffington Post، Daily Beast و سایتهایی نظیر اینها را میخوانم. سپس نگاهی به LA times، NY times و Financial times میاندازم. البته همه اینها آنلاین هستند. من هیچوقت روزنامه کاغذی ندارم.
آیا مجلات معماری، طراحی یا علمی را مطالعه میکنید؟
بله، معمولاً وقتی در سفر هستم؛ ۱۰ تا مجله را به همراه خود میبرم. البته مجلات طراحی نسبت به مجلات معماری، برای من کمی جذابتر هستند. به نظرم متن مجلات سابقاً بهتر، انتقادی و محرک بود ولی امروزه بعضی از آنها حالت تجاری و تبلیغاتی به خود گرفتهاند. من به تعداد کمی مجله طراحی علاقه دارم.
حیوان خانگی دارید؟
اخیراً سگ ما مرد و ما به زودی سگ تازهای خواهیم خرید. همچنین یک گربه بزرگ نیز داریم.
شما به نوع پوشش خانمها توجه میکنید؟
من به لباس پوشیدن خانمها علاقه دارم. همسرم و دخترم میتوانند لباسهای مشابهی بپوشند. واقعاً مدل لباسهای آنها برای من یک موضوع اساسی است. البته زیاد اعمالنظر نمیکنم اما طرحهای سه بعدی برای آنها تهیه میکنم تا امتحان کنند.
چه نوع لباسهایی را دوست ندارید؛ بپوشید؟
پوشیدن طولانیمدت کت و شلوار! این واقعاً یک مسئله در زندگی من به حساب میآمد که حالا حل شده است. مشتریان معمولاً بدلباسترند از آنچه من هستم! به نظرم حاضرشدن در جلسه با جین و تیشرت، نشانهای از قدرت و اعتمادبهنفس است. از طرفی دیگر، این در جنوب کالیفرنیا یک سنتشکنی به شمار میآید. اطراف من پر از افرادی است که هزاران دلار بابت لباسهای خود میپردازند.
آیا در دوران بچگی دوست داشتید که معمار شوید؟
وقتی بچه بودم؛ مادرم دوست داشت که من معمار شوم. پس این خواسته مادرم بوده نه من. در دوران کودکی، نقاشیهای سه بعدی میکشیدم و کار با ابزار معماری را قبل از ورود به کالج یاد گرفتم؛ بنابراین مسیر کاری من از ابتدا برنامهریزی شده بود.
کجا معمولاً روی پروژههای معماری کار میکنید؟
گاهی اوقات که در سفر هستم؛ روی این پروژهها کار میکنم اما بیشتر در دفتر کارم به آنها میپردازم. دفتر اداره کوچک است و هرگز تکنولوژی کاملاً تحت کنترل من نخواهد بود. من در حال ساختن یک قایق برای خودم هستم؛ در این راستا در حال یادگیری در مورد فیبرهای کربنی، مواد جدید و سختافزارهای کامپیوتری نیز هستم. سعی میکنم که همواره کار خود را به روز و سرزنده نگهدارم.
آیا با معماران دیگر بحث و گفتوگو میکنید؟
اکثر معمارها از طریق تدریس با هم ارتباط دارند. برای مثال، من در UCLA همکاران زیادی دارم که از طریق کانال تدریس و دانشگاه، ایدههای خود را با آنها درمیان میگذارم. مثلاً در دانشگاه Vienna، معماران بزرگی چون Zaha Hadid،Wolf Prix و Hani Rashid را ملاقات میکنم یا در LA با Tom Maine، Frank Jehry، Neil Denari، Hitoshi Abe و Heather Roberge گفتوگو میکنم.
آیا بین معماران گذشته، افرادی وجود دارند که حس تحسین شما را برانگیزند؟
خب هر دو داماد من از معماران سبک باروک هستند. من عاشق یادگیری در مورد Pietro Bernini میباشم. حدود بیست سال پیش که من دانشآموز بودم و مادرم مرا برای دیدن آثار Fronk Llyod به جاهای مختلف میبرد؛ آنها را یکسان میپنداشتم اما امروزه از آنها واقعاً لذت میبرم.
و از بین معماران معاصر؟
من فکر میکردم که آنها مردهاند (میخندد). من زمان زیادی را با Frank Gehry به قایقسواری میگذرانم و در مورد معماری و قایقسواری با هم صحبت میکنیم. البته سعی میکنم که زیاد با معمارها حرف نزنم چون آنها زیاد حرف میزنند! ولی باز هم با تعداد زیادی از آنها به بحث و گفتوگو مینشینم.
سبک خودتان را چگونه توصیف میکنید؟
من فکر میکنم که سطوح و منحنیها دارای زبان و سبکی خاص هستند و من همیشه به آنها علاقه داشتم. از دوران نوجوانی به طراحی علاقهمند بودم. من شیفته سطوح انحنادار هستم. فکر میکنم آنها فقط سطوحی داری سبک نیستند بلکه سازههایی خارقالعاده و بسیار کاربردی میباشند.
لطفاً در مورد نحوه تکامل کارتان توضیح دهید؟
در گذشته از طرفدارن تکنولوژیهای دیجیتالی بودم زیرا به سرعت مدلها را شبیهسازی میکند. بهطور خلاصه شیفته سازههای فلزی با روکشهای فلزی و طراحیهای داخلی بودم. امروزه مواد و مصالح ترکیبی و کائوچو را میپسندم و بیشتر به سمت انجام پروژههایی با کمترین عناصر اما کارایی بالا جذب میشوم.
آیا چیزی هست که آرزوی ساختنش را داشته باشید؟
ماکتی از یک خانه غلتان دارم که دوست دارم آن را بسازم. من رویای انجام هیچ پروژهای را ندارم چون معتقدم؛ هر طرحی آنقدر پتانسیل دارد که بتوان آن را به یک پروژه رویایی تبدیل کرد.
چه توصیهای برای جوانان دارید؟
دو تا نکته است که میخواهم به جوانان علاقهمند به معماری بگویم. اول اینکه در کار خود هرگز عجله نکنید و دوم اینکه در دوران جوانی زیاد اهل سازش و توافق نباشید.
نظرات